به گزارش سلامت نیوز، شیما اسکندری در یادداشتی در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: آیا من و همسرم در صورتی میتوانیم خوشبخت باشیم که یک روح در دو بدن باشیم و یا هر کداممان یک بدن و یک روح باشیم؟!
چیزی که در اولین نگاه به نظر درست میآید این است که زوجین یکدیگر را نانوشته بخوانند، حاشیههای فرهنگی و اجتماعی ما در زمینه روابط موفق و عاشقانه این است که همسران با نگاه کردن به یکدیگر بتوانند نیازها و احساسات یکدیگر را درک کنند.
چنین دیدگاهی برگرفته از یک جامعه کمالگرای ناسالم است که در آن همه چیز رنگ و بوی هیجان را دارد و تصمیمات عاقلانه و منطقی و نگاه درست و کارآمد به زندگی کمتر در آن دیده میشود. انگار آدمها یاد گرفتهاند که باید برای یکدیگر تبدیل به یک دنیای غیر واقعی شوند و یکدیگر را از طریق معیارهای نسنجیده و ناکارآمد بسنجند تا بتوانند ارزشمند باشند و خود را دوست داشتنی تصور کنند.
تصورات فرا انسانی!
چطور ممکن است که ما بخواهیم یک انسان باشیم اما از خودمان توقعات فرا انسانی داشته باشیم؟! انگار یک جای کار میلنگد، انگار چیزی در این دنیا میخواهد به من بگوید تو اگر آن رفتارهای فرا انسانی را نداشته باشی فردی کاملاً غیر ارزشمند هستی! مگر تو نمیدانی که اگر میخواهی یک زندگی موفق داشته باشی باید بتوانی ذهن آدم ها را بخوانی و آنها را پیش بینی کنی؟!
باید بتوانی نیاز آدمها را بدون اینکه به زبان بیاورند حدس بزنی، انگار اگر قدرت حدس زدن و پیشگویی کردن نداشته باشیم انسانی هستیم که درک درستی از همدلی با آدمها نداریم، انگار اصلاً معنای همدلی را نفهمیدهایم و می خواهیم مانند رمالها حدس بزنیم و پیشگویی کنیم.
فاجعه در روابط زوجین
متاسفانه فاجعه زمانی اتفاق میافتد که آدمها در نزدیکترین رابطه عاطفی خود یعنی رابطه با همسر به دنبال پیدا کردن چنین نیروی جادویی هستند، نیرویی که در آن بتوانند با نگاه کردن به چشم یکدیگر بفهمند که چه میخواهند بگویند و چه چیزی در سر دارند. البته که با گذر زمان شما چندین نیاز و چندین رفتار خاص در همسرتان را میتوانید شناسایی کنید، با گذر زمان شناخت شما از روحیات همسرتان بیشتر میشود و شاید بتوانید بفهمید که آیا او در فلان موقعیت به موضوع خاصی فکر میکند ؟! چه نیازی دارد؟! و...
تا اینجا شما فقط از روی شناختی که در گذر زمان به دست آوردهاید توانستهاید تا حدودی همسر خود را پیش بینی کنید و این اتفاق خوبیست، اما هرگز به این معنا نیست که شما در تمام زمانها و موقعیتها بتوانید همسرتان را پیش بینی کنید و بتوانید بفهمید که در ذهن او چه چیزی میگذرد!
رابطه موفق و خواندن ذهن همسر!
حال سوال اینجاست که آیا ذهن خوانی کردن و پیشگویی کردن میتواند دلیل بر موفق بودن یک رابطه باشد؟! آیا میتواند همسر من را یک فرد بسیارمراقب و حامی تعریف کند؟!
آیا اگر همسرم در زمانهایی نتوانست ذهن من را بخواند و نتوانست متوجه شود که من چه چیزی میخواهم او فردیست که نسبت به من بیتوجه است، مرا دوست ندارد و زندگی ما یک زندگی ناموفق است؟! آیا موفقیت رابطه من، برگرفته از میزان ذهن خوانی همسرم است؟!
متاسفانه در بین مراجعانم بسیار به این موضوع دقت کردم و آن را بارها سنجیدهام که دیدگاه ما ایرانیها در مورد یک رابطه عاشقانه این است که همسرم وقتی به چشمانم نگاه میکند میتواند بفهمدکه در درون من چه چیزی می گذرد!
تاثیر فرهنگ و ضرب المثل ها بر ذهن افراد یک جامعه
متاسفانه در این میان ضرب المثلهایی هم به کار برده میشود که اوضاع را خرابتر میکند. ضرب المثلهایی که هیچ گونه پایه و اساس علمی ندارند و فقط برگرفته از ذهن هیجانی یک جامعه هستند و گاهی نه فقط باعث دلخوری بلکه فروپاشیدن بنیان یک رابطه میشوند، مثلاً آنجا که میگویند «ما یک روحیم در دو بدن»، یا «ما فقط کافیست به چشمان هم نگاه کنیم، میفهمیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است».
چنین جملاتی این توقع را در آدمها ایجاد میکند که پس حتماً رابطه من مشکلی دارد که همسرم نمیتواند بفهمد که چه چیزی در سرم میگذرد، که وقتی به چشمانم نگاه میکند نیازم را درک نمیکند، که وقتی موضوعی مرا ناراحت میکند تا در موردش با او صحبت نکنم انگار متوجه موضوع نمیشود، حتماً ما مشکلی داریم که یک روح در دو بدن نیستیم!
و اینجاست که نه فقط خود آن آدمهایی که به این حرفهای خندهآور اعتقاد دارند دچار مشکل میشوند، بلکه اطرافیانی که این حرفها را میشنوند هم میخواهند چنین رابطه ای داشته باشند، اما نمیتوانند و اینجا فاصلهگیری های عاطفی آغاز میشود، هیچ انسانی در این جهان وجود ندارد که روحش به جز بدن خودش در بدن دیگری هم وجود داشته باشد!
رابطه موفق
اگر میخواهید رابطه موفقی داشته باشید لطفاً گوینده و شنونده خوبی باشید، فن بیان خود را تقویت کنید، شنونده فعال باشید و بدانید که موفقیت شما در یک رابطه برگرفته از میزان توانایی شما برای صحبت کردن در مورد نیازها، هیجانات و خواستههایتان است. آنجا که شروع میکنید به تصورات موهوم و عواطف بسیار عمیقی که ریشه در هیچ گونه شناخت صحیحی ندارد، از همان جا تیشه به ریشه رابطهتان زدهاید.
به شدت توصیه میکنم اگر یک حرف احمقانه را از میلیونها نفر شنیدید بدانید که آن حرف باز هم احمقانه است و همچنان میتواند بنیان یک زندگی را از هم بپاشاند. هیچ روحی در دو بدن نیست، هر روحی مختص یک بدن است.
نظر شما